خاطرات دوران سربازی
(( خاطرات مراکز آموزش عمومی شهید بیگلری و مالک اشتر ناجا و یگانهای خدمتی ))
قالب وبلاگ

قسمت بیست و چهارم

-          نحوه اجرای صبحگاه

قبل از اینکه به این قسمت بپردازم لازمه دوباره یادی از اعزامیای اسفند بکنیم که امروز پنجمین روز آموزششون رو سپری میکنن و همینطور اعزامیان برج دی که آموزششون تموم شده و کم کم باید خودشون رو به یگان محل تقسیم معرفی کنن. از این دوستان خواهش میکنم که بیان اینجا و بنویسن کجا افتادن؟

قبلاً گفتم که نشستیم زمین برای آخرین توجیهات. در این حین بود که فرمانده میدان از پشت تریبون گفت: « میدان برپا بده» ای بابا !!! شروع شد. سرهنگ و جانشینش اومدن جایگاه.

در این قسمت میخوام بطور اجمالی از فرامین صبحگاه براتون بگم از شروعش تا پایان.

معمولاً وقتی خود سرهنگ یا جانشینش ( اکثراً جانشینش) وارد میدان میشدند درود میدادن به اینصورت که « میدان درووووووووووووود » ما هم در پاسخ باید میگفتیم : « دروووووووووووووووود جناااب)

بعد رسماً مراسم شروع میشد، دستورات فرمانده میدان به اینصورت بود:

·         بسم الله الرحمن الرحیم

·         میدان به فرمان من

·         بجای خووووووووووود، باییییییییییییییییییییییست

·         هر یگان از جلو، از راست، نظاااااااااااااااااااااااااااااام

·         میدان خبببببببببببببببببببببببببببر داااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااار

( در این حین دیگه پشه پر نمیزد و کوچترین صدایی شنیده نمیشد بجز صدای برگ درختان که توسط نسیم سحرگاهی بحرکت در می اومدن)

·         تلاوت آیاتی چند از کلام ا... مجییییییید

( قرآن تلاوت میشد و بعد از خاتمه صلوات می فرستادیم)

·         میدان، آزاااااااااااااااااااد، بجای خود

( با فرمان آزاد اسلحه مقداری جلوتر میرفت در حالیکه قنداش سرجاش ثابت می موند، پاها به اندازه عرض شونه باز میشد و داد میزدیم الللللللللللله با فرمان بجای خود بحالت قبلی برمیگشتم)

·         یگانهای مسلح، به پرچم، پییییییییییییییییییییییییییییییش ، فنگ

( با این فرمان اسلحه میومد جلوی صورت، سر بسمت پرچم و موزیک سرود ملی توسط گروه موزیک نواخته میشد ما هم سرود رو میخوندیم، بلافاصله بعد از اتمام سرود مارش مخصوص آغاز مراسم ناجا نواخته میشد که ریتم تندی هم داشت.)

·         به پایداری جمهوری اسلامی ایران، میدان، تک بییییییییییییییییییییییییییر

( تکبیری که میدادیم به اینصورت بود: الله اکبر، الله اکبر، الله اکبر، خامنه ای رهبر، مرگ بر ضد ولایت فقیه، مرگ بر امریکا، مرگ بر انگلیس، مرگ بر منافق، مرگ بر اسرائییییییییییییل )

·         یگانهای مسلح، پاااااااااااااااااااا فنگ

در شکل نمونه ای از حالت پافنگ رو مشاهده میکنید.

·         به سرود

( با این فرمان موزیک آهنگ سرود مخصوص نیروی انتظامی رو میزد ما هم یکصدا می خوندیمش، بعداً متن کل سرود رو میذارم براتون)

·         به نیایش

( با این فرمان موزیک دیگری زده میشد و دعا خونده میشد و ما هم آمین – آآآآآآآآآ، میییییییین میگفتیم)

بعد از این فرمان اجرای صبحگاه تموم میشد و فرمان رژه داده میشد:

·         یگان های مسلح، به دست، فنگ

·         به راست، راست

·         از جلو و از راست نظام

·         خبببببببببببببببردااااااااااااار

·         به رژه

·         نظر براست

·         یگان به یگان

·         هر یگان به مسافت یک نفر نماینده

·         یگان یککککککککککم

با این فرمان طبل موزیک زده میشد، فرمانده گروهان با شمشیر جلوی دسته یک و جانشین گروهان هم با شمشیر جلوی دسته دوم حرکت میکردن. نزدیکای جایگاه شمشیر میومد جلوی صورت فرمانده و پاهای ما باید 45 درجه یعنی حدوداً تا زانوی نفر مقابل بالا میرفت تا اینکه پنج شش قدم مونده به جایگاه شمشیر زیر پای  چپ بالا می رفت و زیر پای راست پایین میومد و ما باید داد میزدیم ( اللا    هووووووو        اک     ببببببر) هر سیلاب زیر یه پا که از پای چپ شروع میشد زیر پای راست تموم میشد بعدش پای چپ 90 درجه یعنی تا کمر نفر جلویی بالا میرفت و خلاصه 30-40 قدمی همینجوری رژه می رفتیم که در این حین هم فرمانده شمشیرش رو به احترام میاورد پایین کنار پاش، بعد از عبور از جایگاه فرمان آزاد توسط فرمانده گروهان داده میشد و روال عادی کار دنبال میشد. ادامش بستگی به حال و حوصله سرهنگ داشت ممکن بود دوباره حتی سه باره و چهارباره و ... هم رژه بریم  و یا مستقر بشیم برای سخنرانی.

عکسی که براتون گذاشتم رژه در حالت بدست فنگ رو نشون میده البته مال ارتش هست.

اما دو روز در هفته که ورزش داشتیم فرمان رژه صادر نمیشد و به اینصورت بود:

·         یگانهای مسلح، قددددددددم رووووووووووو

( اسلحه رو کمی میاوردیم بالا و میرفتیم جلو تا دستور توقف صادر بشه)

بعدش هم بشمار 3 لباسا رو در میاوردیم و ورزش و نرمش با اعمال شاقه.

امیدوارم که توضیحات در مورد فرمان صبحگاه و نحوه اجراش کافی بوده باشه و در حس مراسم قرار گرفته باشید. البته امروز یکشنبه رژه نداشتیم و ورزش صبحگاهی اجرا شد با تمامی مصیبتاش.

اما در آخر این پست عکس جالبی رو دیدم که پرسنل نیروی انتظامی که اگه تو عکس دقت کنید همشون سرهنگ و سرگرد هستند از جلوی فرمانده کل ناجا رژه میرن. باور بکنید اگه ما اینطوری رژه میرفتیم معلوم نبود سرهنگ چه بلایی سر ما بیاره !!!

دستها و پاها رو دقت کنید. !

[ پنجشنبه ۵ اسفند ۱۳۸۹ ] [ 11:5 ] [ ستواندوم وظیفه ] [ ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

این وبلاگ مربوطه به خاطرات دو ماه دوره آموزش عمومی سربازی در مرکز آموزش عمومی شهید بیگلری ناجا - مشگین شهر ( تابستان 1389)، مرکز آموزش عمومی مالک اشتر- اراک (اسفند91) و خاطرات خدمت در یگان مربوطه بعد از اتمام دوره آموزش. خاطرات مذکور در قسمت های مختلف برای مطالعه شما عزیزان درج شده اند. هم چنین این وبلاگ میتونه کمک زیادی به اعزامیان جدید این مرکز بکنه.
موفق باشید.
امکانات وب